رفتن روی شکم

ساخت وبلاگ

کیانای من چند روزی میشد که روی شکم می رفتی ولی امروز دیگه سریع تا روی زمین بودی و دورت باز بود غلت می خوردی و می رفتی روی شکم و کلی ذوق می کردی و کلی با صدای بلند برامون قهقه می زنی و وقتی برات لالایی میگم تو هم مامانی رو با صدای خوشکلت همراهی میکنی. واااااااااااای نمی دونی چقدر خوردنی شدیزیبا کلی شیطون شدی و تا روی زمین هستی نیم خیز میشی که بلند بشی تا میشونیمت رو به جلو میری که بایستی محبت

(به عبارتی میشه گفت آخرای چهار ماه روی شکم رفتی ولی امروز سریعاً تا روی زمین بودی روی شکم می رفتی یعنی چهار ماه و پنج روزگی)

ایشون دخمل خوشمل مامان و باباشههههههه


[ موضوع : ]

خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان...
ما را در سایت خاطرات بهار زندگیمان کیاناجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6kianajan13952 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 4:43